black heart
دلت اومد عزیزت رو جلوی چشمای من بغل بگیری؟ دلت اومد عهد و پیمونی که بستیم درشون رو گِل بگیری؟! دلت اومد توی سالگرد تولدم منو تنها بذاری؟ دلت اومد کادوی تولدم برام عزیزت رو بیاری؟ یادته بهم می گفتی تا ابد تا همیشه پیشم می مونی؟ دلت اومد که همین اول راهی غزل خدافظی برام بخونی؟! یادته قرارمون تو کوچه پشتی کنار اقاقیا بود؟ یادته اقاقیای کوچه پشتی خونۀ گنجشککا بود؟ یادته قرار گذاشتی واسشون غذا بیاری؟ دلت اومد جوجه گنجشکا رو چشم برا بزاری؟! یادته دفعۀ آخر تو چشام نگا نکردی؟ یادته وقت خداحافظی گفتی هرجا رفتی برمی گردی؟ یادته گفتم بهت من از نگاه تو می خونم؟ دلت اومد خاطراتم رو بدیگری بدی و من ندونم؟! دلت اومد که به احساسم تو نامه هام بخندی؟! یادته که نامه هام رو روزی صد دفعه می خوندی؟ یادته نصف شبا زنگ می زدم گریه می کردم؟ یادته بهم می گفتی عزیزم گریه نکن دورت بگردم؟ یادته بهت می گفتم میدونم یه روزی میری؟ یادته بهم می گفتی بدونِ دلم می میری؟ یادته بهت می گفتم دل من هواتو کرده؟ یادته بهم می گفتی عزیز دل منی بهونه گیری؟! یادته بهت می گفتم با تو بُستان و بهارم؟ دلت اومد دِلِ ساده مثل آب بشه کویری؟! نظرات شما عزیزان: سروش
![]() ساعت16:54---27 بهمن 1390
غلط است اين كه گويند
دل به دل راه دارد دل من ز غصه خون شد دل تو خبر ندارد ![]() دو شنبه 24 بهمن 1398برچسب:, :: 16:42 :: نويسنده : ستاره
پيوندها
نويسندگان |
||
![]() |